انتخاب المصری به حیث فرمانده ی جنگ در افغانستان از سوی شبکه ی القاعده
کاکو جان نیازی کاکو جان نیازی

         بدنبال تداوم خشونت گروه های طالبان و القاعده در افغانستان ، شبکه القاعده تصمیم گرفت تا فردی را به نام المصری به حیث فرمانده ی جنگ در افغانستان به کار بگمارد. اتخاذ این تصمیم به همان می ماند که مربی تیم های فوتبال در میدان بازی اتخاذ میکنند شبکه ی القاعده دریافت که جنرال مک کرستال از سمت اش استعفا کرد و المصری را بدیل خوبی در مقابله با جنرال دیوید پتریوس فرمانده ی جدید نیروهای امریکایی و ناتو در افغانستان یافت.

شبکه ی القاعده که از توانایی های جنرال چهار ستاره ی امریکایی در عراق کاملا آگاه است برای مقابله با وی این فرمانده ی جدید را در این بازی انتخاب کرد.

مبرهن است که رهبران طالبان و القاعده به طور قطع به مذاکره باور نداشته و خواهان ادامه ی جنگ و در نهایت گیرماندن غرب دربحران افغانستان هستند زیرا این گروه ها مناطق قبایلی را بهترین مکان امن   برای پیشبرد جنگ طولانی در افغانستان و منطقه انتخاب کرده اند ، آنها میدانند که مناطق قبایلی علاقه های غیر در پاکستان به شمار رفته  و هیچ کنترولی از سوی حکومت پاکستان در این مناطق وجود ندارد زیرا مناطق قبايلی {منطقه به لحاظ اداری خود مختار} خوانده می ‌شود، به وسيله ی خط ديورند {خط مرزی افغانستان و پاكستان كه هيچ‌ گاه مورد قبول افغانستان واقع نشده است}از افغانستان جدا می ‌شود.

به لحاظ جغرافيايی، منطقه قبايلی از غرب با افغانستان همسايه است، از شرق با دو ايالت پشتونخوا و پنجاب پاكستان و از جنوب با ايالت بلوچستان پاكستان هم‌ سرحد است.

بر اساس آمارهای سال 2000 نفوس اين منطقه 3 ميليون و 341 هزار و 70 نفر است { يعنی كمتر از 2 درصد نفوس پاكستان}. اكثر نفوس اين منطقه روستايی و قبيله‌ یی هستند و فقط 1/3 درصد آنها در شهر زنده گی می‌ كنند. مهم‌ ترين شهرهای اين منطقه عبارتند از: ميرانشاه، رزمك، دارا بازار و وانه.

مناطق قبايلی به هفت ناحيه " ایجنسی" قبيله‌ یی تقسيم می‌ شوند كه عبارتند از: مهمند، باجور، کرم، اوركزی، خيبر، وزيرستان جنوبی و وزيرستان شمالی. وزیرستان جنوبی همان منطقه یی است که ارتش پاکستان با لشکر کشی ظاهرا سی هزار نفری نتوانست که هیچ کاری در امر پاکسازی این مناطق از وجود شورشیان طالب و القاعده انجام دهد.  اما به یک نکته ی مهم دیگری باید وضاحت داد که آنعده طالبان که در سایر ایالت ها و شهر های پاکستان مانند بلوچستان ، پنجاب ، کراچی وحتی در اسلام آباد زیست دارند در سایه ی استخبارات نظامی این کشور به راحتی زنده گی خویش را به پیش می برند، وهیچ خطری متوجه ی آنان نیست .

اگرچه ساكنان مناطق قبایلی در کل پشتون هستند اما خود به گروه‌های قومی كوچك ‌تر تقسيم می ‌شوند كه با نام همان نواحی قبيله‌ یی خوانده می ‌شوند. باشنده گان این مناطق قبیله نشین دارای قوانین منحصر به فرد خود شان بوده که هرگاه فرد یا افرادی به یک قبیله پناه بیاورد از آنان در مطابقت با فرهنگ شان محافظت می نمایند.

اين مناطق به ‌صورت خود مختار اداره می ‌شوند و اگرچه در خاك پاكستان قرار دارد اما دولت مركزی پاكستان و يا دولت‌های ايالتی حق مداخله در امور داخلی اين منطقه را ندارند. ویا در طول شصت سال از عمر کشوری به نام پاکستان نتوانستند این ساحه را بر وفق مراد در آورند.

این مناطق بعداز سقوط رژیم طالبان در افغانستان،وپس از حمله ی امریکا،  طالبان در اين منطقه مستقر شدند و از اين زمان به بعد بود  مناطق قبايلی به محلی برای مشاجره و استفاده ی جنگی بر ضد دولت افغانستان از سوی گروه های طالبان و القاعده تبديل شد. اين مشاجره در واقع دارای 3 وجه  : پاكستان و سران منطقه قبايلی، پاكستان و امريكا، پاكستان و افغانستان.

مشاجره پاكستان با سران قبايل يك وجه تاكتيكی و يك وجه استراتژيك دارد: وجه تاكتيكی مخالفت ظاهری پاكستان با سران قبايل به‌ دليل پناه دادن به طالبان و القاعده دور می ‌زند.

وجه استراتیژيكی  تلاش پاكستان برای بهره‌ برداری از وضع موجود جهت تحکیم حاكميت خود به منطقه ی قبايلی است. در همين حال افغانستان و امريكا، دولت پاكستان را به دليل استقرار طالبان و القاعده در خاك اين كشور (منطقه قبايلی) مورد نكوهش قرار میدهند.

صرف‌ نظر از اين مسایل، واقعيت اين است كه منطقه قبايلی توانست به عنوان ابزاری در دست پاكستان   جهت تنظيم فعالیت های گروه های مسلح مخالف دولت افغانستان مورد استفاده قرار گيرد. با این حال با توجه به موقعیت جیوپولیتیکی و جیو استراتیژیکی این مناطق ، رهبران گروه های مسلح مخالف به راحتی میتوانند در این مناطق زنده گی کرده و فعالیت های جنگی خویش را علیه دولت افغانستان و گاهی هم برضد حکومت پاکستان تنظیم نمایند.

درحال حاضر ده ها المصری ریزرف ، و شیخ های عرب تبارو سایر اعضای این شبکه مانند ازبکستان ، چچنیا وغیره، در این مناطق حضور دارند تا در مواقع مناسب به سمت های جهت رهبری جنگ در افغانستان و پاکستان استفاده کنند .

حالا بر امریکا و غرب لازم است تا استراتیژی جنگ را به این مناطق تمرکز دهد در غیراین صورت جنگ در داخل افغانستان ویا ایجاد مراکز نظامی جدید در مناطق شمالی و امن افغانستان هیچ دردی را ظاهر به غرب در راس امریکا دوا نخواهد .


July 11th, 2010


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات